باور ندارم که تقدیرشان بوده
چند سالی روزه است بدون افطاری
♬ پخش آنلاین و دانلود ♬ :
متن آهنگ فقر
چگونه دردم را به مردم بگویم
کسی نمیداند که درد من ازچیست
جهان پر از مردی است که زجه میزنند
برای تکه ای نان به هر دری میزنند
شکسته است دلها سرازیر است اشکها
برگونه ی مردم امان از این دنیا
نیمه شب است اما چراغی روشن است
در خانه ای متروک دلی پر از غم است
نشسته است گریان شاید گرسنه است
دیگر در این دنیا میلی به ماندن نیست
قلبها همه سنگی است دیگر محبت نیست
کسی نمیداند این ناله ها از چیست
چند سالی روزه است بدون افطاری
محتاج است آن بی کَس به یک نان خالی
لبهای خشکیده لباس پوسیده
باور ندارم که تقدیرشان بوده